دوشنبه - 1393.05.13
__________________
__________________
زن رشتیه بچه دومشو میزاد، بچه بزرگتره حسودیش میشه، رو پستون مامانش سم می ریزه که بچه کوچیکه بمیره، دو تا همسایه هاشون می میرند!!
به رشتیه ميگن اوج خجالتت تو زندگي كجابوده؟
ميگه رفتم خونه ديدم خانمم با آقاصادق حمومه،نه شامپو داريم نه صابون
دنيا روسرم خراب شد
ميگه رفتم خونه ديدم خانمم با آقاصادق حمومه،نه شامپو داريم نه صابون
دنيا روسرم خراب شد
رشتیه برآی اولین بار ساندویج می خوره وقتی میرسه منزل ، خانمش می پرسه : ناهار چی خوردی؟ رشتیه می گه: والله اسمش یادم نیست. ولی هر وقت بازش می کردم ، شبیه مال تو بودو وقتی می بستمش ،شبیه مال من می شد!!!
امام جمعه رشت گفت : خوابیدن تو بغل زن مثل ثواب رفتن به کربلاست. از فردا رشتیه در خونش می نویسه: هر که دارد هوس کربلا بسم الله...
به رشتیه میگن: شورت زنت چه رنگیه؟ میگه: حمید؟!؟!
زن رشتيه هركار ميكرده ارضا نميشده، آخرش ميره سكسشاپ، ميگه: ببخشيد من يه كير مصنوعي ميخواستم. فروشنده اشاره ميكنه به ويترين پشت سرش ميگه: كدوم يكي رو ميخواين؟ زنه يكم فكر ميكنه، ميگه: اون قرمزه رو.فروشندهه ميگه، ببخشيد خانوم، ما كير قرمز نداريم! زنه اشاره ميكنه ميگه:
اوناها بابا، اون قرمزه بالا سمت چپ. مرده يك نگاهي ميكنه، ميگه: شرمنده خانوم كپسول آتش نشانيمون فروشي نيست!!!
اوناها بابا، اون قرمزه بالا سمت چپ. مرده يك نگاهي ميكنه، ميگه: شرمنده خانوم كپسول آتش نشانيمون فروشي نيست!!!
یه رشتی میره پیش دکتر میگه ای دکتر علاجی کن من چهارفرزند دارم دیگه نمیخوام بچه دار بشم دکتر دستور میده اقا از کاندوم استفاده کن رشتی جواب میده اقای دکتر اولی کاندوم استفاده کردم ولی خانم حامله شد دکتر می گه به خانمت بگو ای یو دی بزاره می گه ای دکتر دومی را ای یو دی گذاشت ولی باز حامله شد دکتر میگه خوب بگو قرص ضد حاملگی بخوره گفت خورد ولی بازم حامله شد دکتر شاکی میشه میگه اصلا دیگه نکنش. رشتیه میگه بابا اخری رو هم ما نکردیم و حامله شد.
امام جمعه رشت بچه دار میشه سازمان مجاهدین مسئولیتش رو بر عهده میگیرن.
رشتیه میاد خونه ، میبینه زنش لخت رو تخت خوابیده . میگه : خانم جان ، باز تو چرا لختی ؟! زنش میگه: آخه لباس ندارم ! رشتیه شاکی میشه، میره در کمد رو باز میکنه، شروع میکنه شمردنه لباسا: این یک پیرهن... این دوتا... این سه تا...عباس آقا برو اونور...این چهار تا... این پنج تا!
رشتیه دخترشو میبینه داره به یه پسره لب میده، خیلی ناراحت میشه، به خودش میگه: این امروز لب میده، لابد فردا هم میره سینما، پس فردا هم لابد میخواد سیگار بکشه!!!
رشتیه میاد خونه میبینه داداشش رو زنشه بلندش میکنه می زنه تو گوشش!! دادشش میگه چرا می زنی؟ رشتیه میگه: خفه شو!!!!.............شنیدم سیگار میکشی!!!
No comments:
Post a Comment