جوک قزوینی, جوک و اس ام اس نیمه سکسی قزوینی (سری 3)

جمعه - 1393.02.26
 __________________

 لطفا پیج ما را در فیس بوک لایک کنید! باتشکر
 پیج جوک و اس ام اس های سکسی و نیمه سکسی
https://facebook.com/Sexy.SMS.Joke
  __________________

برنامه های نماینده کشور در سفر به قزوین
:
:
:
رونمایی از مقعد مقدس
دخول به ساحت مقعد با طمانینه
مراسم ملکوتی جقجقیه
کون تپانی کنار مجسمه سردار خایه آبادی
ملاعبه بر فراز ذکر الاسود
انگشت کردن به مقعد مقدس بر فراز قله تناسلی

برگزاری مراسم پرفیض آمیزش جنسی در قزوین همراه با
:
:
:
بیعت کس شریف با مقام معظم تناسلی و تف مالی کردن کیر آغا و لیسش در حین گایش و تبرک جستن از ضریح کیر و هجمه به مقعد مطهر و گرامی داشت یاد و خاطره سردار خایه آبادی

به به! آقایون چه نسبتی با هم دارن؟؟! 

:

:

:
( گشت ارشاد قزوین!)

قزوینیه میره خواستگاری، پدر عروس میپرسه خب،چه میکنی؟
میگه: فقط کون

ﻗﺰﻭﯾﻨﯿﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﺯﻧﺶ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﺸﯿﺪﻩ
ﺑﻮﺩﻩ.ﺯﻧﺶ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﭘﺴﺮ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ.
ﻗﺰﻭﯾﻨﯿﻪ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﻨﻢ ﺩﻟﻢ ﭘﺴﺮ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ. ﺗﻮﺭﻭ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺑﻤﻦ ﺩﺍﺩﻥ

برگزاری همایش بزرگ در قزوین با موضوع:
:
:
:
:
تعالیم روحبخش مقعدی همراه با رهنمودهای گایش سگی و عزم جهادی در دخول در مقعد مطهر و تعامل با محبان گایش و آموزش مناسک کون بگایی با آلت معظم

يه روز تو قزوين يه بابا و ننه دست بچشون روميگيرن ميبرن كلانتري و به افسره ميگن: سركار اين چه شهريه؟ اين چه زندگيه؟ اين بچه رو كردن كونش آش و لاش شده، پاره و پوره شده!! افسره نگاه ميكنه ميبينه: تُچ تُچ! اين كه پاك پاره شده! رو ميكنه به سربازش ميگه: اين كار، كار حسن كودكه زود بگيرين بيارينش. بعداز نيم ساعت يك يارو سبيل كلفته رو دست بسته ميارن، افسره بهش ميگه تو خجالت نميكشي؟! ببين با اين بچه چي كار كردي؟...حسن كودك نگاه ميكنه، ميگه: نگاه كن تورو خدا!كون بچه پاره پوره شده، آش و لاش شده! سركار، كار آدم تازه كار بوده! من كون بچه شيش ماهه ميذارم از خواب بيدار نميشه!

یه قزوینیه یه بچه گرفته بود تو دستش و میدوید. یه نفر ازش سوال میکنه چی شده؟
میگه فردا امتحان بچه بازی دارم هنوز لاشم باز نکردم

یه قزوینیه به کون یه بچه خوشگل دست میندازه (انگل می کنه) طرف می گوزه !! قزوینیه  می گه : یه همچین مالی باید هم دزدگیر داشته باشه.

شب عروسيه قزوينيه بوده، رفيقاش شلوغ ميكردن و با ماشين بوق ميزدن. قزوينيه شاكي ميشه، ميگه: يه عمر كون كرديم كسي نفهميد، يه شب ميخوايم يك كس بكنيم همه شهر فهميدن

قزوینیه وارد یک جمع میشه، با همه از دم روبوسی میکنه به جز یک نفر که فقط باهاش دست میده. یارو شاکی میشه، میگه: چرا منو ماچ نکردی؟! قزوینیه میگه: بالام تورو گذاشتم بکنم