جوک و اس ام اس نیمه سکسی لری, جوک لری (سری 14)

چهارشنبه - 1393.02.31
 __________________

 لطفا پیج ما را در فیس بوک لایک کنید! باتشکر
 پیج جوک و اس ام اس های سکسی و نیمه سکسی
https://facebook.com/Sexy.SMS.Joke
  __________________

نامه ی لره به عشقش:
من دیگه نمیتونم بدون تو به زندگی‌ ادامه بدم
تو اگه میتونی خودت ادامه بده!

لره تو هواپیما کنار یه تیمسار میشینه میگه: آقا سربازى؟
تیمساره میبینه آدم ساده ایه میگه: بله…
لره میگه پس گوه میخوری لباس تیمسار میپوشی! میدونی اگه بگیرنت مجرمی؟

لره سیبیلاش خیلی قشنگ بوده،دختره بهش میگه :میشه یه تارشو به من بدی؟
لره دست میکنه شلوارش، یه مو میکنه میده بهش!
دختره میگه من موی سیبیلتو میخواستم
لره میگه:به ویترین که دست نمیزنن از انبار برات آوردم.

لره و دوست دخترش نشسته بودند تو پارك. لره به دختره ميگه: عزيزم تو تو چه فكري هستي؟ دختره مياد خيلي با احساس بازي در بياره، ميگه: تو همون فكري كه توهستي، عزيزم! لره ميگه:ااه..! نكنه تو هم ميخواي منو بكني؟!

لره ميره داروخونه، داد ميزنه: آقــا كـــانـــدوم داريـــن؟!! يارو ميگه: آقا يواش تر! اين چيزا روكه بلند نميگن، خب چند تا ميخواي؟ ميگه: يه بسته. بعد لره آروم ميگه: ببخشيد وازلين هم دارين؟ مرده ميگه: بابا اين كه اشكال نداره، بلند بگو مسئله اي نيست. خب حالا چقدر ميخواي؟ لره داد ميزنه: بـه انــدازه دو دور كــون كــردن!

ﻟﺮﻩ ﺳﻮﺍﺭ ﻗﻄﺎﺭ ﻣﯽ ﺷﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻔﺸﺎﺷﻮ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﻫﻢ ﮐﻮﭘﻪ ﺍﯾﺶ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻦ ﺍﯾﻨﻮ ﺍﻭﺳﮑﻞ ﮐﻨﻦ ﻣﯿﺮﯾﻨﻦ ﺗﻮ ﮐﻔﺶ ﺑﻌﺪ ﺑﯿﺪﺍﺭﺵ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻣﯿﮕﻦ ﺑﺮﻭ ﭼﺎﯾﯽ ﺑﮕﯿﺮ ﺑﯿﺎﺭ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ ﻟﺮﻩ ﻣﯿﺮﻩ ﭼﺎﯾﯽ ﻣﯿﺎﺭﻩ ﻭﻟﯽ ﻫﯿﭻ ﭼﯽ ﺑﻪ ﺭﻭﺵ ﻧﻤﯿﺎﺭﻩ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﯿﺮﯾﻨﻦ ﺗﻮ ﮐﻔﺶ ﺑﻌﺪ ﺑﯿﺪﺍﺭﺵ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻣﯿﮕﻦ ﺑﺮﻭ ﭼﺎﯾﯽ ﺑﮕﯿﺮ ﺑﯿﺎﺭ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ ﻟﺮﻩ ﺑﺎﺯﻡ ﻣﯿﺮﻩ ﻣﯿﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺭﻭﺵ ﻧﻤﯿﺎﺭﻩ ﺍﯾﻨﺎ ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﻣﯿﺸﻦ ﺑﻌﺪ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻣﯿﮕﻦ ﯾﻪ ﮐﻢ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﯿﻢ ﻃﺮﻓﻮ ﺑﺰﺍﺭﯾﻢ ﺳﺮ ﮐﺎﺭ ﺑﺨﻨﺪﯾﻢ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺟﻨﮓ ﻋﺮﺍﻕ ﻭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﺤﺚ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﻟﺮﻩ ﻣﯿﮕﻦ ﻧﻈﺮ ﺗﻮ ﭼﯿﻪ؟ ﻣﯿﮕﻪ : ﺁﺭﻩ ﺩﻧﯿﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎﺍﻣن ﺷﺪﻩ ﻋﺮﺍﻕ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﻭ ﻣﯿﺰﻧﻪ ...... ﺁﻣﺮیکا ﻋﺮﺍﻕ ﺭﻭ ﻣﯿﺰﻧﻪ ......... ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ ﻓﻠﺴﻄﯿﻦ ﺭﻭ ﻣﯿﺰﻧﻪ ............ ﺷﻤﺎ ﻣﯿﺮﯾﻨﯿﻦ ﺗـﻮ ﮐﻔﺶ ﻣﻦ ......... ﻣﻦ ﻣﯿﺸﺎﺷﻢ ﻣﯿﺪﻡ ﺷﻤﺎ ﻣﯿﺨﻮﺭﯾﻦ.....

لره تو يك مسابقه شركت كرده بوده، ‌بهش ميگن اگه بتوني اون شيري كه تو اون قفسه رو بكشي، براي جايزه،‌مي‌توني بري اون دختره خوشگل كه تو اونيكي اتاق هست رو بكني. لره ميگه: بابا اينكه كاري نداره! خلاصه ميره تو قفس شيره، بعد از دو سه ساعت كشتي گرفتن، خيس عرق مياد بيرون، ميگه: حالا بايد كي رو بكشيم؟!

لره نشسته بوده تو تاكسي، همينجوري كه داشتن ميرفتن يه دفعه يك بادي از جهت نامساعد از يكي از خانماي مسافر در ميره. راننده تاكسي هم از اون با مراما بوده، ‌زود ميگه: خانمها، آقايون! مي‌بخشيد، من امروز غذاي باد دار خوردم، دست خودم نبود. لره قضيه رو ميفهمه، خيلي خوشش مياد. با خودش ميگه: ‌عجب آدم با مراميه، دمش گرم! خلاصه يكم ميگذره، خانم دوباره تلنگشون در ميره. رانندهه باز زود ميگه: خانمها، آقايون شرمنده، ‌دست خودم نبود. لره با خودش فكر ميكنه: اينجوري نميشه، من اهل خطه لرستانم، بايد غيرت خودمو نشون بدم.‌ايندفعه كه اين خانم بگوزه، من گردن مي‌گيرم. هرچي منتظر ميشه ديگه بادي از خانم در نميره، تا اينكه ميرسه به مقصد و بايد پياده ميشده. همينطور كه داشته پياده ميشده، ميگه: خانمها، آقايون! من از شما معذرت مي‌خوام، از اين به بعد این خانوم چه بگوزه چه برینه من بیدم

پسر لره ميره پيش يك افسره پليس، ازش مي‌پرسه: ببخشيد ساعت چنده؟ يارو ميگه: ده دقيقه به ده. ميگه: ساعت ده بيا بكنمت! بعد هم مي‌زنه به چاك، افسره هم ميفته دنبالش. پسره مي‌دوه تو خونشون، درو پشت سرش مي‌بنده. پليسه در خونه رو ميزنه، لره مياد دم در، ‌مي‌گه: ‌بعله؟ افسره نفس-نفس زنان ميگه:‌آقا اين چه وضعيه؟! پسرتون به من گفته ساعت ده بيا بكنمت!! لره هم ميگه:‌خوب بابا چه خبرته؟! هنوز كه پنج دقيقه مونده!

دو تا لره تو خيابون وايستاده بودن داشتن كوناشونو به هم ميزدن، يكي مياد ازشون ميپرسه: ببخشيد شما دارين چي كار ميكنين؟ ميگن: داريم دوكون باز ميكنيم! يك ماه بعد يارو داشته از همون خيابون رد ميشده، ميبينه ايندفعه دارن كيراشونو به هم ميزنن، ‌ميگه: ايندفعه دارين چي كار ميكنين؟ ميگن:‌داريم معاملمونو به هم ميزنيم!

به لره میگن نظرت درباره پرچم ایران چیه؟ میگه سبزش که مال سیدهاس . سفیدش مال آخونداس، قرمزش هم مال شهیداس، میمونه چوبش که میکنن تو کون ما بدبختا

لره با كُت و زیرشلواری تو خونشون نشسته بوده.
ازش می‌پرسند: واسه چی تو خونه كت پوشیدی؟ 
میگه: آخه شاید مهمون بیاد!
می‌پرسن: پس چرا دیگه زیرشلواری پوشیدی؟!
میگه: خوب شاید هم نیاد.

لرها میلاد امام رضا را جشن گرفتند و به 10نفر که اسم انها میلاد بود جایزه دادند