پنج شنبه - 1393.02.04
____________
رشتيه وسط خيابون گوش پسرش رو گرفته بوده، داشته دخترش رو بدجوري ميكرده! ملت جمع ميشن ميگن: بابا چي كار ميكني؟! زشته، واسه چي داري دخترت رو ميكني؟! رشتیه ميگه: پسري كه درس نخونه بايد خوارشو گاييد!!!
رشتيه مياد خونه، ميبينه زنش لخت رو تخت خوابيده، شاكي ميشه ميگه: خانم جان باز که تو لباس كار پوشيدي؟!!
زن رشتيه دلارهاي شوهرش رو بر ميداره و روي اونا دراز ميكشه. رشتیه میگه خانم جان چرا روی دلارها دراز کشیدی؟ زنه ميگه:آخه دلار دائم در نوسانه
رشتيه با دوستش ميياد خونه تا با زنش سکس کنن. ميبينه چند جفت كفش جلو خونشه. به دوستش ميگه خانومم فعلا اضافه كاري داره
رشتيه يه جوراب نو ميخره و ميره خونه و با خوشحالي ميگه: زنجان اگه گفتي امروز من چي خريدم؟زنش ميگه: پيراهن نو؟ رشتيه ميگه: نه و پيرهن خودش رو از تن بيرون ميآره. زنش ميگه: کفش نو ؟ رشتيه ميگه: نه و باز کفش را از پاش در ميآره. و اين کارو ادامه ميده تا جايي که حتي شورتش را هم در ميآره. ولي زنش بازم نميفهمه . رشتيه حوصلهاش سر ميره و ميگه: عجب خري هستي ...ببين فلش کجا را نشون مي ده!!!
رشتي يه و خانمش مهمون سفير عربستان بودند. سفير تا چشمش به آن دو مي افته، جلو مي ره ودستش رو به طرف رشتي يه دراز مي کنه و مي گه: اهلا و سهلا. رشتي يه مي گه : نه قربان اشتباه گرفتين....خانم بنده هم اهلن و هم سهلن!!!
رشتيه به زنش ميگه: خانم جان، يك قرص وياگرا بده، امشب يك حال اساسي بكنيم! زنش ميگه: اووو! فقط دو تا قرص مونده، اونم مال مهموناست!
به رشتیه میگن نظرت درباره زن چیه؟ رشتيه گفت: زن مثل ماهه . فقط شب به شب ميآد خونه
به رشتيه مي گن تاحالا زنت رو بوس كردي ؟ مي گه: اي.......دهنيه....!!!
شعار تنظيم خانواده در رشت: مامان يه بابا بسه.
به رشتیه میگن پارسال تولد زنت کادو چی بهش دادی؟ میگه بردمش کیش. میگن دمت گرم. حالا امسال چه کار میکنی براش ؟ میگه میرم میارمش.
به رشتیه می گن جون زن و بچت رو قسم بخور می گه به جون رشت و حومه.
رشتیه میره کلاس غیرت تو خیابون یکی به زنش تنه می زنه یقه شو می گیره بهش میگه مگه خودت خواهر و مادر نداری. یالله ماچش کن از دلش دربیاد.
رشتیه به دوستش میگه : جایی رو سراغ دارم اگر بریم شام میدن… تریاک میدن بکشیم… انواع مشروبات میدن بخوریم… و کلی هم حال میدن و حمام مجانی و آخر سر ۵۰۰۰۰ تومان هم میدن! دوستش میگه : کجاست؟ رشتیه میگه: خودم نرفتم زنم رفته!!!
خطبه ي عقد رشتيا : النکاح السنتي ، و بعدش خوش به حال امتي ، فقط لطفا نوبتي ، اووووي اصغر نزن جلو غربتي.
زن رشتي با عجله به مطب دکتر زنان بر مي گرده و مي گه: ببخشين من شورتم رو اينجا جانگذاشتم؟ منشي مي گه: نه. زنه مي گه :" پس حتما توي دندون پزشکي جا گذاشتم.
زن رشتيه شب عروسي ميپرسه: بلدي چي کار کني كه؟ رشتيه ميگه: آره منتظرم يکي بياد برم زير تخت.
به يه رشتيه ميگن از زنت راضي هستي؟ ميگه اره. ميگن چرا؟ ميگه: چون تو شستن ظرفها بهم كمك ميكنه.
رشتيه ميره خونه خانمش ازش مي پرسه اچ-آي-وي يعني چه؟ رشتیه میگه فقط اينو ميدونم اگه من بگيرم تو ميگيري اگه تو بگيري همه رشت مي گيرن.
زن رشتيه یه ساعت طلا دستش بود. دخترش ازش میپرسه:مامان جان! این ساعتو بابا برات خريده؟ مادرش جواب داد:اگه به اميد بابات بودم الان تورو هم نداشتم.
رشتیه تو تخت پیش زنش دراز کشیده بود
که یهو احساس کرد 6 تا پا زیر لحافه
در جا پرید از تخت پائین و شمرد ۱.۲.۳.۴ بعد گفت: بازم خیالاتی شدم!!!
که یهو احساس کرد 6 تا پا زیر لحافه
در جا پرید از تخت پائین و شمرد ۱.۲.۳.۴ بعد گفت: بازم خیالاتی شدم!!!
No comments:
Post a Comment