پنج شنبه - 1393.02.04
____________
____________
به لره ميگن: چرا ميلرزي؟ ميگه: دارم ميگوزم گذاشتم رو ويبره كسي نفهمه
لره تو سرپايينى دنبال اتوبوس ميدويد! رشتیه از پنجره با خنده ميگه: فكر نكنم برسى! لره ميگه: نرسم که ننت گائيدست! راننده منم...!؟
لره میاد خونه به زنش میگه امروز یه فیلم سوپر دیدم باید واسم ساک بزنی
.زنش میگه من که بلد نیستم.
لره میگه کاری نداره من میشینم رو تخت. تو هم بیا کیرمو بمک.
بعد از چند دقیقه لره داد میزنه: فوت کن!! فوت کن!! لاحاف رفت تو کونم
زنه میره پارچه فروشی لره خرید میکنه، بعد بهش میگه: چقدر میشه؟! لره میگه:خانم شما نمیخواد پول بدین، بجاش یه دور از جلو به من بدین! زنه میگه: آخه اینجوری که خیلی گرون میشه! اگه میخواین من یه دور از عقب بهتون میدم! لره میگه: نه خانم این که خیلی کمه! به جون بچههام اینی که شما میگید قیمت خریدشه!
دوست دختر لره به لره زنگ میزنه میگه ما باید از هم جدا شیم. لره هم میمونه چی بگه میگه: من ازت حامله ام
لره میره داروخونه میگه: ببخشید کاندوم دارین؟ یارومیگه: بله، چه نوعش رو میخواید؟ لره میگه: یعنی چی؟ یارو میگه: ببین قربان، کاندوم چندین نوع داره: مثلا خاردار، روغنی، رنگی، لیموئی... لره گیج میشه، میگه: ببین آقا من این چیزا رو نمیفهمم، جون بچههات خودت یه چیز خوب بده؛ فرض کن خواهرمادر خودته!
لره کنار یه چاهی وایساده بوده، هی میگفته: سیزده،..سیزده،..سیزده.. یکی از اونجا رد میشده، میپرسه: ببخشید قربان، میتونم بپرسم دارید چیکار میکنید؟ لره یقه یارو رو میگیره، پرتش میکنه تو چاه، میگه: چهارده،...چهارده،...چهارده!!!
لره و کرده قرار میگذارن همدیگه رو بکنن. اول لره میکنه، کارش که تموم میشه یهو خجالت میکشه، سرشو میندازه پایین. کرده میاد جلو بغلش میکنه، بهش میگه: سرتو بگیر بالا پهلوان... کون مرد کردی!
لره با كليد گوششو تميز ميكنه گردنش قفل ميشه
لره میره بالای درخت چنار. میپرسن چیکار میکنی؟ میگه دارم توت میخورم! میگن الاغ اون درخت چناره. میگه الاغ خودتی، توت تو جیبمه
لره از حال میره از پذیرایی میاد
شباهت لر با لامپ:
.
.
.
دور هر دو پشه جمع میشه.
.
.
.
دور هر دو پشه جمع میشه.
لره یه سگ داشته که دست و پا نداشته. یه روز دزد میاد خونش. سگه رو میزاره تو فرقون دنبال دزدا میکنه
به لره ميگن بچت حشيش ميكشه ميگه حشيش چيه؟
ميگن يه چيزيه كه آدم ميكشه و ميره تو فضا. شب پسرش
مياد خونه و لره بهش ميگه اصغر حشيش ميكشي؟
پسره ميگه نه بابا چطور مگه؟ لره ميگه خفه شو پدر سگ،
مردم تو آسمونا ديدنت
ميگن يه چيزيه كه آدم ميكشه و ميره تو فضا. شب پسرش
مياد خونه و لره بهش ميگه اصغر حشيش ميكشي؟
پسره ميگه نه بابا چطور مگه؟ لره ميگه خفه شو پدر سگ،
مردم تو آسمونا ديدنت
لره داشته با شورت تو خیابون قدم میزده ... بهش میگن چرا با شورت اومدی تو خیابون؟ میگه: مگه نشنیدی میگن شهر ما خانه ما
لرستان زلزله میاد. لره شروع میکنه زمین رو کندن... بهش میگن: چرا داری زمین رو میکــَنی؟ میگه: می خوام ببینم عمق فاجعه چقدره؟!
No comments:
Post a Comment