جوک و اس ام اس نیمه سکسی لری, جوک لری (سری 19)

یکشنبه - 1393.04.15
 __________________

کونی برایش نمانده بود! لری که عاشق پرستار بخش تزریقات شده بود!

به لره میگن انقدر تو تهران عشق و حال فراوونه كه نگوووووووو.. ..!!
لره با اولین پرواز میره تهران،وقتی هواپیما میشینه
مهماندار میگه: كمربندهارو باز كنید........
لره میگه: اوفففففف شروع شد!!!!

مکالمه دو جن در نصفه شب:
+ فیلم لرگیر 2 رو دیدی؟
- آره دیدم... تو دیدی؟
+ اوهووووم |: خیلی وحشتناکه!
- آره! وقتی دیدم تا 2 هفته فکر میکردم یه لر پشت سرمه!
+ من شنیدم وقتی که شبا میخوابیم؛ لرها میان بالا سرمون وایمیسن و نیگامون می‌کنن! تازه یه وقتایی هم کف پامون رو قلقلک میدن!
- واااااای ... تورو خدا نگو؛ من می‌ترسم!
+ حتی شنیدم می‌شه لرها رو ظاهر کرد و باهاشون حرف زد!
- نه. اصلا به نظر من لرها وجود ندارن! خرافاته!
+ چی بگم! شایدم خرافات باشه!
- بگیریم بخوابیم بابا! از این حرفای ترسناکم نزن من از لر میترسم!

اخوندي لرها را نصیحت میكرده: نظافت را رعایت كنید. مثلا گربه با وجودیكه حیوونه بعد از دستشویی كردن خودش را با زبونش پاك میكنه. یهو یه لره پا میشه میگه ماهم عقلمون ميرسه ولی زبونمون به كونمون نميرسه.

لره ميره خواستگارى واسه پسرش،
باباى دختره ميگه: دخترم مريم، کنيز شماست ...
لره واسه اينکه کم نياره ميگه : پسرم اصغر، کیرته

لره با بچه‌اش میره میوه فروشی! بچه هی موزهارو می‌خورده؛ مغازه داره صداش درمیاد عصبانی می‌شه! لره میگه ولش کن آقا کسخله! مغازه دار می‌گه ؛ مادرجنده اگه کسخله چرا پیاز نمیخوره!؟

لره با رفیقاش میرن پشت حموم زنونه از بالا هواکش دید بزنند ...
قلاب میگیرن لره میره بالا میگه من تعریف میکنم شما جقتونو بزنید ...
وووووووی چه بدنی بزنید بزنید ...
ووووووووووووووی چه کون سفیدی بزنید بزنید ...
ووووووووی ممه ها رو ببین بزنید بزنید ...
یهو زنه سرشو میشوره صورتش معلوم میشه میگه:
نزن نزن ننمه ...
کُسکش نزن ننمه ...

لره داشته خر همسایه رو میکرده، میگیرنش ازش میپرسن چرا خر خودتونو نمیکنی؟ میگه راستش بابام انقدر اونو کرده که من به چشم مادرم بهش نگاه میکنم

لره سالها دعا ميکرد و از خدا فرزند پسر ميخواست. جبرييل نازل شد گفت: دهنمون رو سرويس کردي بايد اول عروسي کني

لره تو هواپیما کنار یه تیمسار میشینه میگه: آقا سربازى؟
تیمساره میبینه آدم ساده ایه میگه: بله…
لره میگه پس گوه میخوری لباس تیمسار میپوشی! میدونی اگه بگیرنت مجرمی؟

لره میره ختم
میخواد به صاحب عزا دلداری بده میگه مرگ حقه
ناپلئون با اون عظمتش مرد
هیتلر با اون اوبهتش مرد
بابای تو که کیر اونا هم نبود