چهارشنبه - 1393.03.21
__________________
__________________
لره بعد از یک عمر گناه، دم مرگش میگه:
لای کونم چسب 1 2 3 بزنید...
میگن برای چی؟
میگه: تا توی اون دنیا نتونن توش چوب کنن
لای کونم چسب 1 2 3 بزنید...
میگن برای چی؟
میگه: تا توی اون دنیا نتونن توش چوب کنن
رشتیه و لره خانوم میبرن خونه. رشتیه میره زود میاد بیرون. میگه پدرسگ میگه چهل تومن! زن خودم با چهار تومن رضایت میده. لره میره زودتر میاد بیرون میگه به منم گفت چهل تومن! مگه خرم خب چهار تومن میدم به زن تو
لره تصادف می کنه : میاد پایین می بینه همه مردم جمع شدن. میگه هیچکس حق گوه خوری نداره جز جناب سروان
دختره جلوی لره سینه ها شو میندازه بیرون میگه : تو واقعا اونقد جنبه دارى که با این چیزا تحریک نشی؟ لره میگه : آره. دختره میگه : پس اون چیه جلو شلوارت باد کرده؟ لره میگه: دمکراسی یعنی همین! ایشون هم نظر خودشونو دارن
لره ميره حج سروصورتش خوني ميشه. بهش ميگن چه اتفاقي افتاده؟ میگه کوس کشا خيلي سنگ ميزدن اما آخر تونستم ببوسمش
لره عاشق میشه برای خر همسایه ایجاد مزاحمت میکنه
لره میره آزمایشگاه با پرستار دعواش میشه میگه: اصلا عنمو بدین میخوام برم
لره شب عروسیش از حجله میاد بیرون
ازش می پرسن: خوب بود؟
میگه: ها بهتر از بزه
ازش می پرسن: خوب بود؟
میگه: ها بهتر از بزه
دوست لره به لره میگه: چرا دیگه خر همسایه رو نمیکنی؟
لره میگه: آخه آخرین بار که کردمش آبمو ریختم توش، میترسم حامله شده باشه
لره میگه: آخه آخرین بار که کردمش آبمو ریختم توش، میترسم حامله شده باشه
مکيدن ممنوع ! ، خوردن ممنوع ! ليسيدن ممنوع ! فرو کردن انگشت ممنوع !
زبان زدن ممنوع !
اينا رو يه عسل فروش لر در مغازه اش نوشته بود
به لره ميگن بهترين شهر دنيا کجاست؟
ميگه : سانفرانسيسکو. ميگن بنويسش. ميگه غلط کردم ، قم !
ميگه : سانفرانسيسکو. ميگن بنويسش. ميگه غلط کردم ، قم !
No comments:
Post a Comment